ترافیک تبریز سالهاست به یکی از مهمترین چالشهای شهری تبدیل شده؛ اما واقعیت این است که این بحران، نه از «افزایش خودرو» آغاز شده و نه از «رفتوآمد مردم».
ریشه ترافیک تبریز در تجمع تصمیمهای غلط، پروژههای نیمهتمام و توسعه شهری بدون آیندهنگری است؛ مجموعهای از عوامل که امروز این کلانشهر را بهجای حرکت رو به جلو، در وضعیتی ثابت و فرسایشی نگه داشته است.
در ادامه، فصلخبر مهمترین محورهای این بحران را واکاوی میکند.
مرکز شهر؛ شریانهایی که سالهاست رها شدهاند
نقاطی چون دارایی، بازار، شریعتی، طالقانی، چهارراه منصور و تربیت، ستونهای ترافیکی تبریز هستند؛ اما بهجای مدیریت تخصصی، سالهاست با انباشت مشکلات دستبهگریباناند:
-
تمرکز بیشازحد ادارات و مراکز خدماتی
-
نبود پارکینگ طبقاتی واقعی (نه پارکینگهای اسمی و ناکارآمد)
-
ورود بیضابطه خودروهای بازاریان و اصناف
-
محدودیتهای مقطعی بدون طراحی مسیر جایگزین
نتیجه این شرایط، تبدیل مرکز شهر به گلوگاهی فلجکننده است؛ منطقهای که روزانه بخش زیادی از انرژی و زمان شهروندان را میبلعد.
پروژههای شهری؛ شروعهای بزرگ، پایانهای گمشده
یکی از مهمترین دلایل ترافیک تبریز، اجرای پروژههای عمرانی بدون برنامهریزی مرحلهای است. برخلاف کلانشهرهای موفق دنیا که پروژههای زیرساختی را با مسیرهای جایگزین و زمانبندی دقیق اجرا میکنند، در تبریز:
-
چندین مسیر همزمان بسته میشود.
-
پروژهها طولانی، بدون مدیریت زمان هستند.
-
خیابانها با کوچکترین عملیات، بهطور کامل مسدود میشوند.
از میدان فهمیده تا تقاطعهای چندسطحی و پروژههای عمرانی متعدد، بسیاری از این اقدامات عملاً ترافیک مصنوعی ایجاد کردهاند؛ ترافیکی که ناشی از کمبود خیابان نیست، بلکه کمبود مدیریت است.
حملونقل عمومی؛ شبکهای که ستون فقرات نبود
حملونقل عمومی در تبریز طی یک دهه گذشته نهتنها توسعه نیافته، بلکه فرسودهتر نیز شده است. در شهرهایی که قصد کنترل ترافیک دارند، اتوبوسرانی و BRT مسیر اصلی جابهجایی شهروندان است؛ اما در تبریز:
-
اتوبوسها پیر و ناکارآمد.
-
خطوط کمتعداد و نامنظم.
-
نبود سیستم زمانبندی استاندارد.
-
نبود خطوط ویژه کارآمد.
وقتی اتوبوس کار نمیکند، شهروند مجبور به استفاده از خودرو میشود؛ و این آغاز چرخهای است که هر روز وضع را بدتر میکند.
مترو تبریز؛ پروژهای با هزینه سنگین و پیشرفت کند
تبریز با ۱.۸ میلیون جمعیت، متروی نیمهکاره دارد. خط یک تنها بخشی از بار شهر را جابهجا میکند و خطوط ۲ و ۳ سالهاست پشت وعدهها ماندهاند. قطار شهریای که باید «ستون فقرات حملونقل تبریز» باشد، امروز بهدلیل کندی اجرا و کمبود منابع تنها نقش نمادین دارد، نه عملکردی. نبود شبکه کامل مترو یعنی مردم هیچ گزینه واقعی جز خودرو ندارند.
سوداگری شهری؛ علت پنهان ازدحام
یک حقیقت کمتر گفتهشده:
تبریز در سالهای اخیر بخش زیادی از توسعه خود را در شمال شهر و مرکز شهر متمرکز کرده؛ جایی که بیشترین بار ترافیکی را دارد.
-
ساخت برجهای بلند تجاری و درمانی
-
صدور مجوز ساختمانهای پرتردد در خیابانهای باریک
-
رشد مجتمعهای اداری و پزشکی در شریانهای اصلی
هر ساختمان بزرگ یعنی صدها خودرو جدید؛ اما پیش از صدور مجوز، ظرفیت خیابانها ارزیابی نشده است. این شکل توسعه، بهجای رفع مشکلات، بار ترافیکی را چند برابر کرده است.
قانون ترافیک در تبریز هست، اما اجرا نمیشود
پارک دوبله و سوبله، اشغال پیادهرو، سد معبر، توقف تاکسیهای غیرمجاز، صف وانتبارها؛ همه اینها در تبریز «قابل مشاهده» است، اما «قابل مهار» نیست. قانون وجود دارد؛ تابلو نصب شده؛ اما اجرای واقعی و مستمر وجود ندارد. نتیجه؟ نظم خیابانی در تبریز بیشتر «توصیه» است تا «الزام».
جمعبندی نهایی
ترافیک تبریز نه مشکل مردم است، نه مشکل خودروها. این بحران نتیجه ترکیب خطرناکِ موارد زیر است:
-
توسعه شهری بدون آیندهنگری
-
پروژههای نیمهتمام و همزمان
-
ضعف جدی در حملونقل عمومی
-
کندی توسعه مترو
-
ساختوسازهای بیضابطه در شریانهای اصلی
-
عدم اجرای قوانین ترافیکی
-
و نبود مدیریت یکپارچه و کارشناسیشده
تبریز امروز نه به خیابان جدید، بلکه به نگاه تازه، برنامهریزی واقعی و اجرای دقیق و مداوم نیاز دارد. اگر تغییری رخ ندهد، این قفل هر روز سفتتر میشود، و مردم هر روز خستهتر.
هیات تحریریه فصلخبر
















